بریزم اشک غم ، از دیده بر رخسار مادر جان
بنالم در عزایت بادل افکار مادر جان
یه یاد آرم از آن ساعت که با پهلوی بشکسته
کشیدی ناله در بین در و دیوار مادر جان
از آن غصب فدکوز بردن حیدر سوی مسجد
مرا دیگر نباشد طاقت گفتار مادر جان
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: